وقتی..


سرنوشتمان چنین بود مابادنیاامدیم دنیابامانیامد

قانون توتنهایی من است وتنهایی من قانون عشق

وقتي که حالت از غم دنيا گرفته است

حال من و تمام غزلها گرفته است



 دلشوره هاي خود بخود چند روز پيش

حالا چقدر يکشبه معنا گرفته است



بعد از تو جاي آنهمه تاب و تب مرا

مشتي چرا و بايد و اما گرفته است



اين سرنوشت غمزده تاوان عشق را

روزي هزار مرتبه از ما گرفته است



حتي خدا نخواست ببيند در اين جهان

کار دو عاشق اينهمه بالا گرفته است



يک لحظه چشم بستم و ديدم کسي برام

تصميم گريه آور کبري گرفته است



حالا منم و ميز و دو فنجان قهوه و...

مردي که روي صندلي ات جا گرفته است



حرفي نمي زنم نکند برملا شود

بغضي که توي حنجره ام پا گرفته است



دارد به عمق فاجعه پي ميبرد دلم

نفرين نکن که آه تو من را گرفته است!




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:,ساعت 4:33 PM توسط ادم وحوا| |


Power By: LoxBlog.Com