سرنوشتمان چنین بود مابادنیاامدیم دنیابامانیامد
قانون توتنهایی من است وتنهایی من قانون عشق
غصه هميشه با قصه همراه بوده ليلي هميشه با مجنون همراه بوده اميد هميشه با بيم همراه بوده خاطره هميشه با من وتو همراه بوده بالا و پايين هميشه با زندگي همراه بوده گل هميشه با خار همراه بوده گل هميشه با فوتبال همراه بوده شيريني هميشه با سختي همراه بوده درمان هميشه با درد همراه بوده اجر هميشه با كار خوب همراه بوده جزا هميشه با كار بد همراه بوده پايان هميشه با ظلم همراه بوده واي بري قصه بدون غصه!!واي بر مجنون بدون ليلي!!واي بر بيم بدون اميد!!واي بر من و توي بدون خاطره!!واي بر زندگي بدون بالا و پايين!!واي بر خار بدون گل!!واي بر فوتبال بدون گل!!واي بر سختي بدون شيريني!!واي بر درد بدون درمان!!واي بر كار خوب بدون اجر!!واي بر كار بد بدون جزا!!واي بر ظلم بدون پايان!! مشكلات هميشه بوده و هستند و شك نكنيد كه خواهند بود! مهم نحوه برخورد با انهاست! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي كسب انرژي به منظور رويارويي با مشكلات كوچك و بزرگ زندگي! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي فراموش كردن غصه ها و غم ها و ناراحتي ها! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي پايان دادن به كينه ها و دشمني ها! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي اينكه با قدرت و استقامت دنبال كارهاي ناتمام سال گذشته برويم! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي اينكه در برنامه هاي زندگي و تصميم گيري هاي مهم خويش تجديد نظركنيم تا با گامهايي استوار رو يه اينده اي روشن قدم برداريم! نو شدن سال؛فقط بهانه اي است براي تولد دوباره! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي فراموش كردن بدي هاي ديگران و تقصيرات انها! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي اينكه با نگرشي جديد زندگي را بسازيم! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي سلام دوباره بك يك زندگي جديد نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي اينكه زندگي پر از اشتباه خويش را با گامهايي مطمين دوباره اصلاح كنيم! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي دل دادن و دل سپردن به كساني كه اطرافمان هستند و فراموششان كرده ايم! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي اينكه فراموش كنيم كساني را كه ارزش ندارند و پيمان محكم تري ببنديم با كساني كه ارزش والاتري دارند! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي هرس درخت شخصيت انسان! نو شدن سال؛ فقط بهانه اي است براي تبريك يك سال جديد با روياهاي جديد! نو شدن سال؛ يعني فراموش كردن غصه ها، يعني فراموش كردن سختي ها، يعني سلام دوباره به يك زندگي جديد با اهداف نو اگر يك تخم مرغ توسط نيرويي بيروني بشكند؛ زندگي پايان مي يابد! اگر يك تخم مرغ توسط نيرويي دروني بشكند؛ زندگي اغاز مي شود! بهترين چيزها از درون اتفاق مي افتد! خداوند به سه طريق جواب درخواست بندانش را مي دهد: 1-مي گويد بله و انچه را كه شما خواسته ايد به شما مي دهد. 2-مي گويد نه و چيز بهتري به شما مي دهد. 3-مي گويد صبر كن و به شما بهترين را مي دهد. تقدیم به مهتاب خانم سال در پایان است نکند مهر تو با تقویم است! من زتقویم دلت با خبرم همه ماهش مهر است پیشاپیش نوروزتان تبریک ********************** تقدیم به همه دلهای مهتابی نه زمستونی باش که بلرزانی نه تابستونی باش که بسوزانی بهاری باش که برویانی بهار۹۲ مبارک ********************* تقویم به همه قلبهای پاک دستت را به من بده تا از اتش بگذریم انها که دسوختند همه تنها بودند چهارشنبه سوریت نورانی عیدت مبارک ********************* استفان کاوی (از سرشناسترین چهرههای علم موفقیت) احتمالاً با الهام از همین حرف انیشتین است که میگوید:« اگر میخواهید در زندگی و روابط شخصیتان تغییرات جزیی به وجود آورید به گرایشها و رفتارتان توجه کنید؛ اما اگر دلتان میخواهد قدمهای کوانتومی بردارید و تغییرات اساسی در زندگیتان ایجاد کنید باید نگرشها و برداشتهایتان را عوض کنید .» بچههایش داد و بیداد راه انداختند و مدام به طرف همدیگر چیز پرتاب میکردند. یکی از بچهها با صدای بلند گریه میکرد و یکی دیگر روزنامه را از دست این و آن میکشید و خلاصه اعصاب همهمان توی اتوبوس خرد شده بود. اما پدر آن بچهها که دقیقاً در صندلی جلویی من نشسته بود، اصلاً به روی خودش نمیآورد و غرق در افکار خودش بود. بالاخره صبرم لبریز شد و زبان به اعتراض بازکردم که: «آقای محترم! بچههایتان واقعاً دارند همه را آزار میدهند. شما نمیخواهید جلویشان را بگیرید؟» مرد که انگار تازه متوجه شده بود چه اتفاقی دارد میافتد، کمی خودش را روی صندلی جابجا کرد و گفت: بله، حق با شماست. واقعاً متاسفم. راستش ما داریم از بیمارستانی برمیگردیم که همسرم، مادر همین بچهها٬ نیم ساعت پیش در آنجا مرده است. من واقعاً گیجم و نمیدانم باید به این بچهها چه بگویم. نمیدانم که خودم باید چه کار کنم و ... و بغضش ترکید و اشکش سرازیر شد.» یا رب... مرا معبر آرامش کن من از درد نمی نویسم من با درد می نویسم من از تنهایی نمی نویسم من تنهای تنها می نویسم من از مُردن نمی گویم منِ مُرده ام می گویم من از فاجعه ها خبر نمیدهم من خود فاجعه ی بی خبر هستم ... پیش تر ها فکر می کردم تو راه نجاتی هستی. اما چرا تو باید راه نجات باشی؟ چرا باید تو را اینطور تصور کنم؟ هیچ کس نباید راه نجات دیگری باشد. هر کس باید به تنهایی و بدون کمک دیگری چیزها را از دست بدهد؛ عشق را، امنیت را و اعتماد را... من بی تو در غیاب توهمه ی اینها را از دست داده ام/ میدهم... یادم باشد یک روز پیش از آنکه هوای آمدن پیش تو را داشته باشم راه خانه ات را گم کنم. یادم باشد که تو را در ازدحام خیابان گم کنم... یادم باشد یک روز نومیدی تو را به تو پس بدهم... من از لام و ب ات گفتم تو قاف و ها و را کردی ز تا و ب برنجیدم تو اخمی نا بجا کردی من از عین و ش و قافت شدم محتاج یک لبخند بدیدی دال و لا یم را ز لبخندت حیا کردی من آن میم و س و تا یم که افکندی به جامم زهر ز واو و فا و آ گفتم قیامت را به پا کردی به نون و آ و زای تو ز چشمم خون غم بارید من شب آشیان با غم ز میم و نون جدا کردی خ و دال و الف رنجید از آن شین و ر و میمت نمی داند جفا عمری به دال و لام ما کردی....! وقتي . اين متن . رو ميخوني . چطور. اين .نقطه هاي . كوچيك . باعث . توقفهاي كوچيك . در ذهنت . ميشن . باید کسی را پیدا کنم زندگی سخت ساده است " اشو " بس کن ساعتــ ــــــــــــ...
دیگر خسته شده امــ ـــــــــ اری من کم آوردمـــــ ـــــــ خودم میدانم که نیستـــــ ـــــ
یقین داشته باش که:به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم! ..
او حرفهایش را با یک مثال خوب و واقعی، ملموستر میکند:...
« صبح یک روز تعطیل در نیویورک سوار اتوبوس شدم. تقریباً یک سوم اتوبوس پر شده بود. بیشتر مردم آرام نشسته بودند و یا سرشان به چیزی گرم بود و درمجموع فضایی سرشار از آرامش و سکوتی دلپذیر برقرار بود تا اینکه مرد میانسالی با بچههایش سوار اتوبوس شد و بلافاصله فضای اتوبوس تغییر کرد.
استفان کاوی بلافاصله پس از نقل این خاطره میپرسد:« صادقانه بگویید آیا اکنون این وضعیت را به طور متفاوتی نمیبینید؟ چرا این طور است؟ آیا دلیلی به جز این دارد که نگرش شما نسبت به آن مرد عوض شده است؟ » و خودش ادامه میدهد که:« راستش من خودم هم بلافاصله نگرشم عوض شد و دلسوزانه به آن مرد گفتم: واقعاً مرا ببخشید. نمیدانستم. آیا کمکی از دست من ساخته است؟ و....
اگر چه تا همین چند لحظه پیش ناراحت بودم که این مرد چطور میتواند تا این اندازه بیملاحظه باشد٬ اما ناگهان با تغییر نگرشم همه چیز عوض شد و من از صمیم قلب میخواستم که هر کمکی از دستم ساخته است انجام بدهم .»
تا آنجا که نفرت هست،
عشق جاری سازم
آنجا که خطا هست،
بخشایش بگسترانم
آنجا که لغزش و دروغ هست،
حقیقت بیاورم
آنجا که تردید هست،
ایمان بنا کنم
آنجا که ظلمت هست،
نور بتابانم
و آنجا که اندوه هست،
شادی منتشر کنم
بی گناه پای دار رفت و خندید! نمیدانست که بالای دار خواهد رفت!
چاقو دسته ی خود را برید و محبت، خار را گل نکرد!
همانگونه که دوری دوستی نیاورد و پول خوشبختی آورد...
و سر بی گناه بالای دار رفت!
انگار دوره ی ضرب المثل ها به پایان رسیده است...
"حسین پناهی"
یاد من باشد که تنهاییم را برای خودم نگه دارم ، و بغض های شبانه ام را برای کسی بازگو نکنم
تا ترحم دیگران را با اظهار علاقه اشتباه نگیرم. یاد من باشد که فقط برای سایه ام بنویسم.
صادق هدایت / بوف کور
هیچ کس آشفتگی ات را شانه نخواهد زد !
این جمع ، پر ازتنهاییست !!
زاده شد تا دختر کســــــــــی باشد
بالید تا خواهر کســــــــــی باشد
زاد تا مــــــــــادر کســــــــــی باشد
برای همه "کســـــــــی" بود و برای خود " هیچ کس ... !!
دلسوز زنانی ام که...
زنانه ترین احکامشان را.....
مردان مینویسند!!!!
که دوستم داشته باشد.
عشق هم نمیخواهم اصلا.
فقط
دوستم داشته باشد.
آنقدر که یکی از این شب های
لعنتی،
آغوشش رو برای من و یک دنیا خستگی ام
بگشاید.
هیچ نگوید.هیچ نپرسد!
فقط مرا در آغوش بگیرد.
بعد همانجا بمیرم!
تا نبینم روزهای آینده را.
روزهایی که دیگر دوستم ندارد.
دیگر مرا در آغوش نمیگیرد.
روزهایی که عاشق دیگری میشود.
همان کاری که باید هنگامی در
آغوش تو بودم میکردم!
باید میمردم همان موقع که
عاشقم بودی!!
خطر کن
وارد بازی شو
چه چیز را از دست می دهی ؟
با دستان تهی آمده ایم و با دست های تهی خواهیم رفت
نه ، چیزی نیست که از دست بدهیم
فرصتی بسیار کوتاه به ما داده اند
تا سرزنده باشیم
تا ترانه ای زیبا بخوانیم
و فرصت به پایان خواهد رسید
آری ، اینگونه است که هر لحظه غنیمتی است !
علاقه ای که عادت شود
عادتی که باور شود
باوری که خاطره شود
و...
خاطره ای که درد شود!!!
اینقدر با بودنت نبودنش را به رخم نکشـــ ــــــ ـــــ!!!!
Power By:
LoxBlog.Com |