سرنوشتمان چنین بود مابادنیاامدیم دنیابامانیامد
قانون توتنهایی من است وتنهایی من قانون عشق
نظرات شما عزیزان:
کودکى که لنگه کفشش را امواج از او گرفته بود، روى ساحل نوشت: دریا دزد کفش هاى من.
مردى که از دریا ماهى گرفته بود، روى ماسه ها نوشت: دریا با سخاوتترین سفره هستى.
موج دریا آمد و جملات را با خود محو کرد تنها این پیام را باقى گذاشت که: برداشت هاى دیگران درمورد خودت را در وسعت خویش حل کن، تا دریا باشى...
Power By:
LoxBlog.Com |