سرنوشتمان چنین بود مابادنیاامدیم دنیابامانیامد
قانون توتنهایی من است وتنهایی من قانون عشق
شب را دوست دارم شب ، حکایتِ شیرینِ من و سکوت هر حرکتی ، هر صدایی نتِ موزونِ دل جویی ست ! گیجِ خوابم مست وُ مدهوش گاه بسته ، گاه باز پلکِ من ، مستِ نیاز می کِشم تا کش بیاید لحظه ها چشم را می بندم هر دم این خواب مرا می بَرد از حال ، به دور پشتِ دروازۀ پلک ، قاصدِ خوش خبری منتظر است
نظرات شما عزیزان:
Power By:
LoxBlog.Com |